شوکران در جام عادت

همگی چادر زده بودند دور موتور و با نگاه ممتد، اطراف را برانداز می کردند تا شاید نشانی از صاحب موتور بیابند و امانتی که به دست آنها سپرده نشده بود را صحیح و سالم تحویلش دهند. من با سه قدم فاصله از ماجرای اصلی، شاهد این احساس یگانه و یک رنگ بودم. اینجا بخوانید.